۱۳۸۷ مرداد ۵, شنبه

از رامین تا اوین!؟

یکی از دوستام می گفت:
یه روز واسه گرفتن دفترچه رفته بودم سازمان بیمه.
یارو بهم گفت:کارت چیه؟
گفتم: دانشجوام
کدوم دانشگاه درس میخونی؟
دانشگاه رامین...چطور مگه؟
بزار یه نگاه بندازم...دانشگاه چی؟!
رامین!دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین
بزار یه نگاهه دیگه بندازم...
چنین دانشگاهی تو کشور وجود نداره...!
راستشو بگو این دفترچه مال خودته یا از جایی کش رفتی؟!
بابا این حرفا چیه به خدا من دانشجوام...دانشگاه رامین تو اهوازه! خواهش میکنم یه نگاه دیگه بندازید...
پس از کلی خواهش و تمنا یه نامه نوشتن واسه وزارت علوم تا ببینن چنین دانشگاهی تو ایران وجود خارجی داره یا نه؟! وزارت علوم هم پس از کلی جست وجو میون کاغذ پاره ها و اسنادی که موریانه ها در حال خوردنشون بودن به یه کتیبه ی تاریخی به زبان انگلیسی برخورد! پس از بررسی های بیشتر معلوم شد که این کتیبه متعلق به آمریکایی هاست و بیل کلینتون در سال 1324 پس از ساخت دانشگاه رامین اونو نوشته!(میگن هیلاری کلینتون هم تو ملاثانی به دنیا اومده!) با توجه به این که پای آمریکا و سازمان سیا وسط بود منو دستگیر کردن و واسه بازجویی های بیشتر به زندان اوین بردن!پس از شکنجه های بسیاری که در این زندان کشیدم،اعتراف کردم که من دانشجو نیستم و هیچ دانشگاهی به نام دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین وجود نداره! اما از اون جایی که مسئله امنیت ملی در میون بود اونا باز هم دست بردار نبودن و برای اینکه ازم حرف بکشن به روش های مدرن شکنجه متوسل شدن!من هم از ترس جونم حاظر شدم جای دانشگاه رامینو بهشون نشون بدم! فردای اون روز منو با چشمای بسته سوار یه استیشن سیاه رنگ کردن و به سمت اهواز اوردن.وقتی به ملاثانی رسیدیم اونا از راه های زمینی،هوایی و دریایی(کارونو میگم!) نیروهای خودشونو تو منطقه پیاده کردن.عکس های ماهواره ای که از منطقه گرفته شده بود رفت و آمد های مشکوکی رو در بخشی از ملاثانی نشون می داد اما با توجه به مساحت و تعداد افرادی که در اون ناحیه رفت و آمد می کردن نیروها به این نتیجه رسیدن که اونجا بیشترشبیه یه دبیرستانه تا دانشگاه! پرس و جو هایی که از مردم ملاثانی به عمل اومد نشون میداد که تو این دبیرستان دختر پسرا با هم سر کلاس میرن(چیزی که تو ایران سابقه نداشته!) و همین موضوع رو پیچیده تر میکرد. پس از کلی بررسی و انجام عملیات های جاسوسی و چریکی،نیروها تونستن تو سرویس امنیتی مستقر در اون ناحیه نفوذ کنن و اطلاعات محرمانه ای به دست بیارن.با بررسی و رمز گشایی این اسناد محرمانه و مقایسه ی اون با اسناد مربوط به دیگر دانشگاه ها نیرو ها سرانجام پی بردن که اعترافات اولیه ی من مبنی بر اینکه هیچ دانشگاهی به نام دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین وجود نداره درست بودن و پس از طی مراحل قانونی منو آزاد کردن.
الان هم که چند روزی از آزادیم میگذره احساس میکنم همش مواظبم هستن و واسم بپا گذاشتن!چون هنوز یه خورده شک دارن و احتمال میدن چنین دانشگاهی وجود داشته باشه! امیدوارم خدا خودش عاقبت مارو با این رامین به خیر کنه!نمیگم دانشگاه چون میترسم گفتن اینکه رامین یه دانشگاهه دوباره کار دستم بده و سر از یه ماجرای دیگه در بیارم…
راستی یادم رفت بگم این رفیق ما یه خورده مشکل روحی داره و فیلمای پلیسی هم زیاد میبینه!

هیچ نظری موجود نیست: