۱۳۸۸ دی ۱۵, سه‌شنبه

هر چند لحضه یک بار نگاهی به جزوه می ندازه، به سمت تخته سیاه بر می گرده و چیزهایی رو که خونده اونجا می نویسه. پس از نوشتن، دوباره نگاهی به تخته سیاه می ندازه و اون چه رو که نوشته با صدای بلند می خونه. گاهی هم برای اینکه زحمت جابه جایی در این مسیر رو به خودش نده، رو به روی جزوه می شینه، دستش رو جلوی پیشونیش می گیره و جوری که به گمان خودش ما نمی بینیمش از جزوه رو خونی می کنه!
گاهی هم به خودش زحمت می ده و جمله های جزوه رو کمی تفسیر می کنه یا واژگان رو جایگزین می کنه اما این تفسیرها نمی تونن از یه جمله بلندتر بشن و گهگاهی ناچاره میان همین تفسیرها نگاهی به جزوه بندازه تا برخی واژگان رو که چند لحظه پیش خونده و حالا فراموش کرده به یاد بیاره!
این رفتارش منو یاد اون استادی می ندازه که پس از اینکه یادش اومد جزوشو خونه جا گذاشته، کلاس درسو تعطیل کرد!
یادمه نخستین جلسه ی درسش تنها و تنها به آشنایی با دانشجویان گذشت!
هرچند گاهی تو کلاس قدم می زد ولی نگاهش بیشتر به سمت خواهران بود و گهگاهی که ما تیکه می نداختیم، نگاهکی سرد هم به ما می نداخت! نام هر کدوم از خانم ها( خواهران) رو که می خوند تا ایشون ریشه ی خودش، نام و نام خانوادگیشو رو نمی کرد دس بردار نبود! گاهی از این هم جلوتر می رفت تا اونجایی که تلاش می کرد با طرف یه رابطه ی خویشاوندی یا دوستی پیدا کنه!

گاهی جو کلاس اون چنان صمیمی می شه و استاد چنان گرم صحبت با خواهرانه که فراموش می کنه موجودات مذکری هم تو این کلاس هستن که نیاز به توجه دارن!!! برخی از آقایون(برادران) هم که بدجور شاکی می شن، تیکه هایی بهش می ندازن که ضایع شدن استاد جلوی خواهران همان و پکیدن برادران از خنده همان!
درسی که ایشون آموزگارشه عملی به حساب می یاد. اما تا به حال ما حتی یک بار هم چشممون رنگ آزمایشگاه رو ندیده! خود استاد نبود امکانات آزمایشگاهی رو دلیل این کارش می دونه اما یکی از بچه ها می گفت از استاد دیگه ای خواسته روش و مواد یکی از آزمایش های خیلی ساده رو بهش نشون بده!!!

اين درس در سه سکشن جداگانه ارائه شده ولی استاد هر هفته این سه سکشن رو در یک کلاس تئوری برگزار می کنه تا اینجوری از هدر رفتن وقت خودش و ما جلوگیری کرده باشه و هیچ کسی هم نیست که بپرسه اگه ایشون واسه برگزاری سه جلسه ی دو ساعته پول می گیره، چرا تنها یک کلاس تئوری دو ساعته برگزار می شه؟!
با خودم گفتم بیام این پیامو بنویسم و ...! ولی آخرش به این نتیجه رسیدم که اون یه استاده، یه استاداي رامینی از نوع سرويسيش! من هم یک دانشجوام، یک دانشجوی رامینی! گویا رامین باید همه چیزش به هم بیاد! و تا هنگامی که همه چیزش به هم می یاد، همینجوری که هست می مونه!

۱۵ نظر:

ستاره گفت...

1-واقعآ خسته نباشيد ميگم . پس از اينهمه مدت كه مطلب جديد نذاشتيد واقعآ نشون داديد از مغز مباركتون حسابي كار كشيدين ! اينهمه فسفر نميسوزوندين تو رو خدا... آخه اين چه مطلبيه ؟ اصلآ بيخيال . اومدم اينجا كامنت بذارم مثلآ
2-ضعف در آموزش و فرهنگ 2 تا بلايي هستند كه هر جامعه دانشگاهي رو ممكنه دچار خودش كنه . سوال اينجاست اين استاد هاي گرامي خودشون چطوري مدرك گرفتند ؟ اونوقت از نسل ما دانشجوياني كه زير نظر همين اساتيد آموزش مي بينيم چه انتظاري ميره؟
3- از اين استادا كه نگاهشون سمت خانوماست بدم مي آد .(((( ها ها ها .به من نيگا نكنيد كه طفلك ها رو ضايع ميكنم و طبيعتآ بيشتر از هر صهيونيست ديگه اي به خونم تشنه اند . خيلي از دختر خانوما از اين وضع خوششون مي‌آد متاسفانه !!!‌)))

دوباره زندگی... گفت...

لایک شدید واسه این جمله ی معروف : "رامین باید همه چیزش به هم بیاد"

دوباره زندگی... گفت...

الان یادم اومد مثکه گفته بودم تا اطلاع ثانوی تو وبلاگشهر رامین کامنت نیمذارم؟؟!!
بی خیال دیگه سند شد. خوب اینم به حساب "اطلاع ثانوی"

Hassanali گفت...

قابل تامل تر از هر چيز شكست تحريم كامنتي دوباره زندگي!
قابل تامل، استادي كه دو جلسه بيشتر نرفتم كلاسش و درسو از اوايل آذر پاس شده يافتم!!!
اندكي قابل تامل مبحث جلسه آخر در مورد نكات ايمني آز:
1- موها از مقنعه بيرون نياد، خطر داره
2-از كرم و لوازم آرايشي استفاده نشه تو سكشن آزمايشگاه
3-النگو، انگشتر و ساير جواهرات و بدليجات در آزمايشگاه ممنوع
4........
نكته: آقايون نكته ي ايمني لازم الاجرا ندارن!

كلهر گفت...

قربون همه همكلاسي‌هاي عزيزم برم كه اگه شاگرد مغازه بيات هم بياد با هزار توهين و مسخره‌بازي و چرت‌و‌پرت گويي براشون تدريس! كنه ولي پايان ترم بهشون نمره مفت بده همه اون حرف‌ها رو فراموش مي‌كنن و كلي قربون صدقه استاد مي‌رن.يكي نيست بگه آخه عزيزان دل يعني شما اينقدر ارزش خودتونو پايين مي‌دونين كه تمام هويت خوتونو به يه نمره بفروشين؟

Hassanali گفت...

آي ايهاالناس....
كي بود از شاگرد بيات به تمسخر ياد كرد؟
ديگه نبينم ها! مگه سيد و امير چي از ... و دكتر... و .. كم دارن؟

دوباره زندگی گفت...

عذر میخوام چرا پستاتون حذف میشن؟
تو گودر میخونی هست...میای تو وبلاگ نیست!
ایضا بعضی پی نوشت ها!

كلهر گفت...

نه جون حسنعلي. من قصد تمسخر نداشتم. شاگرد مغاره بيات روي سر ما جا دارن. همينجا به خاطر گل روي ماه تو هم كه شده بنده عذرخواهي خودمو از صنف بوفه‌داران داخل دانشگاه و خارج دانشگاه و همچنين بوفه‌نشينان اتوبوس‌هاي خط واحد و بين شهري اعلام مي‌كنم!

Hassanali گفت...

اين وايرلس هم خوب تكنولوزي ايه ها!شبا هم قابل استفاده است

handsome گفت...

سلام به همه.الان بعد از 4 روز امتحان دنبال هم دارم یه نفس راحت می کشم.راستش در مورد این استاده نظر خاصی ندارم فقط عقیده دارم هر کسی یه عادتی داره و این استاده مزخرفم خوب اینطوریه ولی اختیار هرکسی با خودشه بعضیااز این رفتاره استاده خوششون میادو باهاش گرم میگیرن و خیلیام اصلآ بهش رو نمیدن گفتم این به فرد خودش بستگی داره.

handsome گفت...

یه نفر به خدا میگه 1000 سال واسه تو چقدره؟
خدا میگه:1دقیقه.
میگه:خوب 1میلیارد چقدره:خدام میگه 1ریال
به خدا میگه خوب 1ریال بهم میدی؟
خدام میگه:1دقیقه صبر کن!!!!!

محسن سيفي گفت...

سلام
راستش از همون روز اول كه پست گذاشتي ميخواستم واست نظر بذارم اما چندباري تو سايت با سيستم نظردهي دچار مشكل شدم و اعصابم خورد شد ديگه نظر ندادم ... بعدش هم كه امتحانات و درس خوندن بود ...
راستش خيلي از اين استادا تو دانشگاه دارن واسه خودشون حال مي كنن اما به قول دوستتون "كلهر" اگه خود دانشجوها بخوان ميتونن كه جلوي همچين اساتيدي رو بگيرن ... دانشجو بايد از استاد درس بكشه اگه نتونست درست درس بده اونوقت ميشه راحت محكومش كرد ...

ناشناس گفت...

سلام
نمیدونم تا کی باید ariokids رو وا کنم و کامنتای خاله زنکی حسن علی و دوباره حرف دارم رو ببینم؟از همتون خواهش دارم اگه میشه حرفایی رو که موقع سبزی خورد کردن مامانم و خالم میزنند تو کامنتا نزارین ، اگه میخوایی با هم کل بندازین ایمیل همدیگرو گیر بیارین و ما رو خلاص کنید.
ببخشید اگه به مزاجتون خوش نیومد ولی اگه از دید دیگران نگا کنین خودتون هم ناراحت میشین.

setare گفت...

خطاب به ناشناس:
بس که بچه های یونی ما فعالند توی نت و سیل نظراته که سر ریز میشه...
یعنی همین چند نفرم واسه هم نظر نذارن؟
اگه مشکل اینه من به نوبه خودم کنار میکشم از کامنت گذاشتن واسه اریوکیدز .

Hassanali گفت...

کی؟ من؟
من چه کار دارم؟ اونم با "دوباره حرف دارم"!؟
مزاج؟؟
هرجور دوس می دارین!
اصلاً اخوی گرامی -یا خواهر محترم- کامنت خودمه! دوس دارم! تو پست که خاله زنکی ننوشتم... این وب واسه هر کامنتی آزاده..
اصلاً حالا که این جور شدش:
ترگل ورگلم زیر پا نیگا کن
مام عاشقتیم، نظری به ماکن
همه گروه گروه، دسته به دسته
دور و ورتن اگه شدی خسته
دور و ورتن اگه شدی خسته
خودم تک با تو هستم،
خودم پای تو نشستم
خودم دوست دارم،تو رو می پرستم
خودم دوست دارم،تو رو می پرستم